یا الله
سلام
بزرگ باشیم!
وقتی خاطرات کودکی ام را مرور میکنم، کمتر خاطرهای در ذهنم هست که بچگی کرده باشم! و این درست همان خطای تربیتی است که نباید اتفاق میافتاد! قاعده درست تربیتی این است که کودک بچگی کند و بزرگسال بزرگی! اگر چه آدمها برای اینکه در بزرگسالی اشان بزرگی کنند لازم است در کودکی آماده چنین نقشی شوند و این نوع تربیت، درست و به نفع کودک است!
میتوان تنها نکته مثبت ماجرا مرا این دانست که در دوران کودکی توانستم دستِ کم به حداقلهایی از رفتار بزرگمنشانه دست یابم!
حتما متوجه شده این که منظورم از بزرگی کردن استفاده خوب از ظرفیت اخلاقی و بروز رفتار عاقلانه و از سر پختگی است.
انسانها با بزرگی کردن لذت نامحدودی را میتوانند تجربه کنند و بر عکسش هم صادق است.
بزرگ زیستن یعنی اینکه صبور باشیم، با حیا باشیم، با اهلش، اهل رفاقت باشیم، خوش رو باشیم، اهل گذشت باشیم، اهل مدارا باشیم، عاقل باشیم، عادل باشیم، مقاوم باشیم، عزتمند باشیم، حافظ حرمت دیگران باشیم، در امور خوب اهل تعاون، همراهی و همکاری باشیم! دنبال رقابتهای مادی گرایانه نباشیم، در برابر بدیهای رسیده به ما، بدرفتار نباشیم، تندخو نباشیم، دخالت گر در زندگی خصوصی و مستقل دیگران نباشیم، ذلیل نباشیم، حسود نباشیم و نیز دهها و شاید هزاران نمونه دیگر از همین باشیمها و نباشیمها از انسانی شیر خام خورده میتواند انسانی پخته بسازد.
راز رسیدن به بزرگی، اخلاق بنیان بودن خط و مشی آدمیاست!
و البته این مهم، رابطه مستقیم با بزرگی آدمها دارد؛ هر چقدر انسان اخلاق مدارانه تر رفتار کند، پخته تر و بزرگ تر مینمایاند و هر چه دورتر از محوریت اخلاق بچرخد تصویری خام تر از خود ترسیم میکند.
در مورد جامعه نیز وضع همین است؛ یعنی اگر آدمهای بزرگ و پخته در هر جامعه بیشتر باشند آن جامعه به سمت تعالی و رشدیافتگی خواهد رفت و بر عکس هرچه این دسته از افراد کمتر باشند و به جایش افراد خام عرض اندام کنند، آن جامعه از حل مشکلات اجتماعی و دیگر خود دستش کوتاه خواهد بود.
بنا بر آنچه که بیان آن رفت اگر بخواهیم از مشکلات جامعه بکاهیم و در عبور از چالشها موفق تر باشیم باید زمینه بزرگ شدن و بزرگی کردن را برای افراد آن جامعه فراهم آوریم تا همانطوری که افراد بزرگ رشد کرده اند آن جامعه نیز به رشد مطلوب خویش دست یابد.
به نظر میرسد هیچ راه دیگری نباید جز این جُست چرا که اگر حتی مفهوم متعالی به نام دین در دست انسانهای ناپخته باشد از آن میتوانند ابزاری بزرگ بر علیه خودِ دین بسازند و این در حالی است که بی شک با دین میتوان بر تمام مشکلات چیره شد!
بنا بر این میتوان بی تعارف به این نتیجه رسید که راه مطلوب و درست ما برای حل اساسی مشکلات و سربلند بیرون آمدن از چالشها و دشواریها با صراحت از تربیت اخلاقی افراد و جامعه میگذرد.
دکتر محسن دیناروند