یا الله
سلام
اگر از شما سوال کنم که در برابر کارهای خوبی که دیگران برای ما انجام میدهند چه باید بکنیم؟ حتما میگویید باید قدردانشان باشیم و اگر هم بتوانیم بهتر میشود اگر برایش در جای درستش جبران کنیم! بله شما این پاسخ را میدهید چون عاقل هستید و اخلاق پایبندید!
اما مسئله اخلاقی ما به اینجا ختم نمیشود و این کار ساده، زمانی که پای وظیفه به میان میآید تا حدودی پیچیده میشود!
در عرصه عمل، بسیاری از ما قدردان فردی که به وظیفه اش در قبال ما انجام میدهد نیستیم! منظور از قدردانی تشکر کلامینیست چرا که دست کم اکثر افراد از پس این مرحله از قدردانی زبانی به رسم ادب بر میآیند؛ بلکه منظور از قدردانی نوعی اعتقاد درونی است به اینکه او درست ترین کار را نسبت به ما انجام داده است و ما نسبت به این مهم آگاهیم و از صمیم قلب قدردان او خواهیم بود در حالی که حتی او به وظیفه اش عمل کرده است.
به نظر میرسد پیچیدگی این مسئله آنقدر است که موجب شده بسیاری از ما قدران افرادی که وظایفشان را در برابرمان انجام میدهند نباشیم!
مثالهای این رویداد آنقدر زیاد است که با مرور خاطرات یک روزه خویش میتوانیم دهها مورد و بلکه بیشتر هم ذکر کنیم!
مثلاً آن کارگری که برای ما کار کرده، آن استادی که به ما تعلیم داده، مادری که برای خانواده غذا درست کرده، پدری که هزینه تحصیل فرزندانش را تامین میکند، دانشجویی که احترام استادش را دارد، فرزندی که نان میخرد و هزاران کار از این دست که تا حدودی جزو وظیفه آدمهاست!
امکانش زیاد است که بگوییم آن کارگر دستمزدش را گرفته، آن استاد وظیفه اش تعلیم است، مادر ، پدر ، همسر، فرزند، دانشجو و هر کس دیگری هم که باشد وظایفی بر عهده دارد که باید انجام دهد. مثلا اگر استاد تعلیم ندهد پس چه کند؟ پس چرا من به خاطر آنچه که وظیفه او بوده قدردان او باشم؟
اما واقعیت ماجرا اینطورها هم که میبینید ساده نیست! بگذارید با زاویه دید دیگری به این صحنهها نگاه کنیم!
مثلا کارگری را استخدام کنیم پولش را هم بدهیم و کار را آنطور که باید خوب از آب در نیاورده باشد! استادی را تصور کنیم که مفهوم اندیشه را و جزیی ترین اندیشهها را به ما آموخته باشد اما چگونه اندیشیدن را نه! پدری که خسیس است و خرج نمیکند مادری که برای ما وقت نمیگذارد و همسری که تندخو و بدعادت است و یا فرزندی که معتاد است!
حالا میبینید چقدر مهم است و شایسته که قدردان اطرافیانمان باشیم هرچند که آنها به وظیفه اشان عمل میکنند!
قدردانی ما برای این است که میدانیم تفاوت آنها که به وظایفشان درست عمل میکنند با آنان که این کار را انجام نمیدهنند چقدر است و چقدر میتواند زندگی ما را دستخوش تغییر کنند کسانی که یا به وظیفه اشان عمل نمیکنند یا درست از عهده آن بر نمیآیند!
شاید برایتان جالب باشد که بدانید که حتی خداوند قدردان ماست نسبت به همان وظایفی که انجام میدهیم! عبادات و اخلاق نیکوی ما و از این قبیل؛ از کجا این حرف را میزنم؟ از اینجا که خداوند در آیه ۱۵۸ سوره بقره میفرمایند:
«وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فِإِنَّ اللهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ »
کسی که فرمان خدا را، در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار و داناست.
مگر وظیفه ما نیست عبادت و انجام کارهای نیک؟پس قدردانی خدا برای چیست؟ مطابق آنچه رفت میتوان به این برداشت رسید که ما میتوانستیم به این وظایف عمل نکنیم! نه عبادت و نه کار نیک!
پس ضروری و بلکه الزامیاست که در هرجا که هستیم و هر پرچمیکه در دست داریم از پرچم بندگی خدا تا پرچمهای پدری و مادری و استادی و دانشجویی و فرزندی و کارگری و... باید ضمن درست عمل کردن به وظایفمان، قدردان آنان که درست به وظایفشان عمل میکنند باشیم و با این فَکت که او کاری برایم نکرده و وظیفه اش بوده کلاه گشاد بی اخلاقی را سر خودمان نگذاریم.
دکتر محسن دیناروند